يكشنبه, ۱۲ مهر ۱۳۹۴، ۰۴:۲۲ ب.ظ پ پ پونه
آموزش پسربازی بجای آموزش آشپزی

آموزش پسربازی بجای آموزش آشپزی

این پست مخصوص دخترهای مثبته و دخترخانومای جسورو آتیش پاره می تونن این پست رو نخونن

این مطالب و آموزش ها رو تو هیچ کتابخونه و یا دانشگاهی نمی تونید پیدا کنید این مطالب کاملا اختصاصی و مختص پسر بازی هستن پس خوب آویزه گوشتون کنید.

آموزش پسربازی خوب حالا خیلی هول نشید. عنوان اصلی این مطلب پاسخ به سوال ها و ای میل های شماست.
قبل از این که شروع کنم بگم که واقعا از لطفه همتون ممنونم. امیدوارم بتونم براتون مطالبی بنویسم که به دردتون بخوره.

خواننده های نازنازیه این سایت پرانتز باز دخترها پرانتز بسته خیلی ابراز تمایل کردن که مطالبی هم
راجع به آموزش پسربازی در این  سایت  نوشته شه. استغفرا... مگه ننه آخر زمون شده که دخترها برن پسربازی. از من به دخترها نصیحت شما پسرها که اومدن سراغتون دختربازی کنن خودتونو براشون لوس نکنید و شما هم بازی کنید. این میشه پسربازی. ولی از این که بگذریم واقعا به نظ
ر من دخترها خیلی به آموزش در این زمینه نیاز ندارن. شاید بیشتر از نود درصد دختر ها به طور غریزی می دونن چطور با پسرها رفتار کنن که اونا رو شیفته ی خودشون بکنن. درحالی شاید فقط ده در صد پسرها به طور غریزی دختربازهای خوبی باشن.

ادامه مطلب...
۱۲ مهر ۹۴ ، ۱۶:۲۲ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پ پ پونه
يكشنبه, ۱۲ مهر ۱۳۹۴، ۰۴:۱۲ ب.ظ پ پ پونه
روز ولنتاین چی گرفتید؟

روز ولنتاین چی گرفتید؟

مدتی بود درگیر درسو دانشگاه بودم بخاطر همین نمی تونستم خیلی اینجا وقت بزارم . آخه تمام سعیمو دارم می کنم که یه لیسانسه به جمع لیسانسه های بیکار کشور اضافه کنم

توروخدا برام دعا کنید

این بزرگترین خواسته پدرو مادر همه ماهاست که دخترا و پسراشون هرچه زودتر با نمره خیلی بالا به جمع بیکاران لیسانسه بپیوندند و خیالشون از این بابت راحت بشه و بچه شون برگده بیخ ریش خودشون توخونه ول بچرخه
.

منم هرطور شده دارم سعی می کنم اولاد خلفی باشمو آرزوی ننه بابامو برآورده کنم

میخواستم این مطلبو زودتر بذارم ولی شرمنده که وقت نبود. خب این متن نشون می ده که تمامی آرزوهای پسرا نقش بر آب شد.آخی جمعیتشون از ما بیشتره و حتی اگه به فرض محال تمام اون نیم درصد هم خانوم باشن بازم جمعیتشون از ما بیشتره و مثله همیشه باید دنبالمون بدون.بیفتن به پای دخترا و التماس کنن تا تازه شاید دختره از یکیشون خوشش بیاد

ادامه مطلب...
۱۲ مهر ۹۴ ، ۱۶:۱۲ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پ پ پونه
يكشنبه, ۱۲ مهر ۱۳۹۴، ۰۴:۰۰ ب.ظ پ پ پونه
تقلب در امتحانات، امری ناپسند ولی پربازده

تقلب در امتحانات، امری ناپسند ولی پربازده

سلام به همه دوستان

دیگه این روزا بحث امتحانای میان ترم و پایان ترم و اونایی که دانشجو هستند پروژه هایی که دستشون مونده داغ داغ به طوری که توی این هوای سرد زمستانی عمری بتونی یه تیکه از درجه حرارتش کم کنی..

برای همین بر آن شدم که(جمله اند ادبی بود) نکاتی در مورد تقلب بنویسم.

البته این جنبه طنز داره و من میدونم و مطمئنم که هیچ کدوم از شماها (گوش شیطون کر روم به دیوار گلاب به روتون) هیچکدومتون اهل تقلب نیستین و حتی ممکنه بعضی از دوستان چنین اسمی به گوششون نخورده باشه......

من همین جا به همه دوستان اعلام میکنه که تقلب نکنین تقلب کار خیلی بده نمره ای ارزش داره که از خودت باشه درسته؟!؟


ادامه مطلب...
۱۲ مهر ۹۴ ، ۱۶:۰۰ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
پ پ پونه
يكشنبه, ۱۲ مهر ۱۳۹۴، ۰۳:۰۰ ب.ظ پ پ پونه
از دنیای مورچه ها چه خبر؟

از دنیای مورچه ها چه خبر؟

به چی چیزی علاقه دارین؟

از چی بدوتون میاد؟

اگر مث من از مورچه خوشتون میاد یه خبر دارم براتون از دنیای مورچه ها

یه خبر دارم برای اونایی که مورچه دوست دارن ( مثل خودم) شاید این سوال براتون پیش اومده که مورچه هاچطور بعد از پیدا کردن طعمه براحتی به لانه خود برمیگردند!

پژوهشگران مدعی اند که مورچه ها قدمهایشان را از لانه تا طعمه میشمارند و به همین راحتی به لانه بر میگردند.پژوهشگران قدمسنج مخصوصی در سامانه عصبی مورچه ها تعبیه کردند که براحتی این کار را برایشان انجام میدهد.برای این منظور پاهای مورچه های صحرایی را با اضافه کردن نوعی پلاستیک بسیار سبک بلندتر کردند نتیجه آن شد که مورچه نمیتوانست لانه خودرا پیدا کند و در همان حوالی به دورخودش میچرخید.

 

ادامه مطلب...
۱۲ مهر ۹۴ ، ۱۵:۰۰ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
پ پ پونه
يكشنبه, ۱۲ مهر ۱۳۹۴، ۰۲:۲۷ ب.ظ پ پ پونه
شناخت شخصیت شوهر

شناخت شخصیت شوهر

شناخت شخصیت شوهر
آیا فکر می کنید که شوهر خود را بخوبی می شناسید؟

 مت زیر رو برای شما اماده کردم تا با خوندن اون بتونید با شخصت شوهرتون بخوبی آشنا بشید


 

شوهر شناسی سنتی

 

اگر شوهرتان شبها دیر به منزل می آید لابد کار دارد اگر شما بیرون کار میکردید به احتمال زیاد دیرتر از او می آمدید.

اگر شوهرتان اجازه نمیدهد هرجاکه دوست دارید بروید خداروشکر کنید که اجازه میدهد نفس بکشید.

ادامه مطلب...
۱۲ مهر ۹۴ ، ۱۴:۲۷ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پ پ پونه

دلنوشته های عاشقانه غمگین

دلنوشته های زیبای عاشقانه
این اشعار و متون زیبای عاشقانه و غمگین رو تقدیم می کنیم به تمام دلباخته های عاشق که غمی در سینه دارند
شب برفی

باتودر خیابان
برفمی بارد،
برف می بارد برروی خاروخاراسنگ .
کوهها خاموش ،
دره ها دلتنگ ،
راهها چشم انتظار کاروانی با صدای زنگ .
بر نمی شد گر ز بام کلبه ها دودی ،
یا که سوسوی چراغی ، گر پیا ممان نمی آورد ،
رد پاها گر نمی افتاد ، روی جاده ها لغزان .
ما چه می کردیم در کولاک دل آشفته دمسرد؟
آنک ، آنک کلبه ای روشن ،
روی تپه ، روبروی من ...
در گشودندم .
مهربانیها نمودندم.
زود دانستم ، که دورازداستان خشم برف وسوز ،
در کنارشعله آتش ،
زندگی زیباست .
گفته وناگفته ، ای بس نکته ها اینجاست .
آسمان آبی ، آفتاب زر ، باغهای گل ،
دشتهای بی درو پیکر .
سر برون آوردن گل از درون برف ،
تاب نرم رقص ماهی در بلور آب ،
بوی خاک عطر باران خورده ،
خواب گندمزارها در چشمه مهتاب ،
آمدن ، رفتن ، دویدن .
عشق ورزیدن .
آرامیدن .
گاهگاهی ،
ادامه مطلب...
۱۲ مهر ۹۴ ، ۱۰:۴۹ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پ پ پونه
يكشنبه, ۱۲ مهر ۱۳۹۴، ۱۰:۲۲ ق.ظ پ پ پونه
دلنوشته های عاشقانه

دلنوشته های عاشقانه

ای شب تیره !
یک نفس بگشای ،
جنگل انبوه مژگان سیاهت را .
تا بلغزد بر بلور برکه چشم کبود تو ،
پیکر مهتابگون دختری که از دور ،
با نگاه خویش می جوید ،
بوسه شیرین ، روزی آفتابی را .
از نوازشهای گرم دستهای من .
شبرنگ ، مهتابی ،
می تپید بی تاب در خواب هوسناک امید خویش ،
پای تا سر یک هوس : آغوش .
وتنش لغزان و خواهش بار می جوید ،
چون مه پیچان به روی دره های خواب آلود سپیده دم ،
بسترم را .
تا بلغزد از طلب سر شار ،
همچو موج بوسه مهتاب
روی گندم زار .
تا بنوشد در نوازشهای گرم دستهای من

شبنم یک عشق وحشی را.

آرزوی وصال رخ زیبای او

دل و جانم از کف بروبوده

ادامه مطلب...
۱۲ مهر ۹۴ ، ۱۰:۲۲ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پ پ پونه
يكشنبه, ۱۲ مهر ۱۳۹۴، ۰۴:۲۸ ق.ظ پ پ پونه
رابطه دختر و پسر

رابطه دختر و پسر

 

بسیاری از دختران و پسران با رسیدن به سن بلوغ و با درک اندکی از مسائل جنسی و روابط دختر و پسر، علاقه مند به برقراری رابطه با جنس مخالف شده و  تخیلات خود را در مورد ازدواج و آینده زندگی خود با پسر ویا دختری دیگر را بسط و گسترش می دهند.، تا یار و مونس و محرم راز پیدا کند و از نعمت زندگی مشترک زناشویی، استقلال و آزادی بیشتری بهره‏مند گردد. پسران و دختران جوان سعادت خود را در سایه زندگی مشترک جستجو می‏کنند. چنین میلی بطور طبیعی و فطری در انسانها وجود دارد و نمی‏توان از آن صرف نظر کرد.

 

متاسفانه بسیاری از دختران و پسران با برگزیدن رابطه پنهانی برای برقراری ارتباط با جنس مخالف، وارد راه پرمخاطره ای می شوند که بازگشت از آن کار بسیار مشکلی بوده و این برقراری ارتباط دوستانه که با گذشت زمان ، تبدیل به رابطه جنسی نیز می شود، صدمات بسیار زیاد روحی و روانی را برای هر دو طرف و بخصوص دختران در پی خواهد داشت.

ادامه مطلب...
۱۲ مهر ۹۴ ، ۰۴:۲۸ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پ پ پونه
يكشنبه, ۱۲ مهر ۱۳۹۴، ۰۲:۳۱ ق.ظ پ پ پونه
ترانه نوستالژیک باز باران باترانه

ترانه نوستالژیک باز باران باترانه

این ترانه " باز باران با ترانه " چقدر براتون خاطره انگیزه؟


دیروز ... باز باران با ترانه با گوهرهای فراوان می خورد بر بام خانه ... و اما امروز.... باز باران بی ترانه... باز باران با تمام بی کسی های شبانه... می خورد بر مرد تنها ...می چکد بر فرش خانه... باز می آید صدای چک چک غم... باز ماتم من به پشت شیشه ی تنهایی افتاده... نمی دانم...نمی فهمم کجای قطره های بی کسی زیباست؟... نمی فهمم, چرا مردم نمی فهمند که ان کودک... که زیر ضربه شلاق باران سخت می لرزد... کجای ذلتش زیباست؟

بارونای الان دیگه حس قشنگ قدیم رو ندارم . وقتی بارون می اومد با بچه ها می رفتم زیر بارون و می خوندیم بارون می یاد جرجر پشت خونه هاجر هاجر عروسی داره جشن و سوروری داره ای بارون جرجر تا صب ببار جرجر پشت خونه هاجر.

نه . نه دیگه هاجرم وقتی بارون میاد دیگه تو خونش عروسی نداره یعنی نه پسرش دوماد میشه نه دخترش عروس میشه اونا رو چه به این کارا. بی چاره هاجر. الان هاجر واسه یه لقمه نون واسه شب بچه هاش یا تن به هر کاری میده یا میره خونه مردم کلفتی.

بارون الان بوی اسید میده بوی دود میده بوی بدبختی میده وقتی میبینی همه اون بچه ها که دست همو می گرفتنو برای هاجر شعر می خوندم رفتن شدن اسیر دیو.

ادامه مطلب...
۱۲ مهر ۹۴ ، ۰۲:۳۱ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پ پ پونه
يكشنبه, ۱۲ مهر ۱۳۹۴، ۰۲:۲۶ ق.ظ پ پ پونه
یاس شکسته

یاس شکسته

یاس شکسته

اینجا شهر انسانهای مرده است. همه سر در گریبان و از خود فراری ، گریزان از خود برای گناهی بزرگ که مرتکب شدنش تنها از این مردمان بر می اید.منم مسافر این شهر. تنها و غریب به دنبال تنها اشنایم می گردم به هر کس که می رسم نشان ان اشنا را از او می گیرم ولی همه باسردی و بغض جواب می دهند. از هر کس که می پسرم می گوید برو به ان کوچه پیدایش می کنی منم دل شکسته و خسته از مردم و رفتارشان به سراغ اشنایم می روم. او مردی بلند غامت است با همه با عطوفت رفتار می کند شیر عرب است. با هزار زحمت کوچه را می یابم به پیر مردی میرسم از او نشان اشنایم را می گیرم با بغض غمبار به من می گوید به درخانه اش نرو او عزادار است. با اصرار نشانی را میگیرم . کوچه عجب حال و هوایی دارد خیلی غمناک و افسرده. انگار خاکستر مرده در شهر ریختنه اند. کسی، کسی را سلام نمی گوید همه با هم دشمند و با غضب بر هم می نگرند.

از کوچه که می گذشتم حس غم در کوچه موج میزند انگار کوچه هم عزادار است. عزادار که؟ نمی دانم. رد یک چادر بر خاک کوچه ، خون ، اشک را می توان دید. بوی خاکستر می اید چه چیز را سوزانده اند از پیچ کوچه که می گزرم زربان قلبم بالا می رود کوچه هم می گوید نرو ، نرو...

از پیچ کوچه که می گذرم چیزی را که می بینم باورم نمی کنم یک در نیم سوخته انگار در بیداری کابوس میبینم چه کسی در خانه اشنایم را سوزانده.

 دراستانه در می ایستم خدای من ،خدای من، اشنایم، اشنایم ان قامت رعنا حال چرا قد خمیده است ان که غسلش می دهند کیست؟ او کیست.؟

نجوای ارام اشنایم را می شنوم.

اه همسرم، اه همسرم، پدرت راست می گفت: تو نیز مرا ترک میکنی، بسیار زود زودتر از انچه که من انتظار داشتم ولی؛ ولی فرزندانم را چه کنم؟ انها مادر خود را از من طلب می کنند . دخترمان ، دخترمان صبور در گوشه ای نشسته در درونش می گرید انگار می داند بیشتر از اینها داغ را بر دلش می گذارند.

از جسم بی جان همسر اشنایم خون جاری است اشنایم دارد جسم بی جان همسرش را غسل میدهد. زیر لب ذکر می گوید. اه اشنای من چه غمی در وجودت نهفته. چرا این طور پریشانی؟ یعنی در این شهر زنان را می زنند؟ رد چادرش بر خاک را با خون و اشک حس کردم.  جای یاس مگر در پشت در است چرا این طور او را آزردید مگر در خانه شاه جهان را می سوزانند طاغت ورود ندارم در کنج کوچه می روم زانویم را در بغل گرفته منتظر خروج اشنایم از خانه. نیمه شب، وقتی همه مردگان به گور خود باز می گردند ان اشنای من دستان فرزندان را گرفته چند تن از عرش زیر تابوت همسر اشنایم را می گیرند و به نقطه ای دور می برند اه همسر اشنای من، اه مادر من. چرا این طور غریب تورا  به خاک می سپارند؟ مگر جای یاس در پشت در است؟ مگر یاس را به خاک می سپارند؟

انگاراز مرگ یاس خدا نیز عزادار است زیرا دارد باران می اید این باران با حس غریب، طمع شور اشک چشم دارد انگار از مرگ یاس تمام عرش الهی نیز عزادار شده و می گرید.

به شهری که مردانش عصا از کور می دزدند من از شوخ باوری انجا محبت جستوجو کردم

به شهری که مردانش یاس را می زنند همه از فرت نادانی به کافر اقتدا کردند

 

هر روز غروب  عطر گل یاس میون کوچه باغا می پیچید

تقدیم به مادرم

۱۲ مهر ۹۴ ، ۰۲:۲۶ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پ پ پونه