۸۴ مطلب در مهر ۱۳۹۴ ثبت شده است

شنبه, ۱۱ مهر ۱۳۹۴، ۱۱:۰۷ ب.ظ پ پ پونه
داستان زیبای سوار بی سر

داستان زیبای سوار بی سر

داستان کوتاه سوار بی سر


چند سال پس از اینکه جنگ تمام شده بود من در این جنگ چند تن از اعضاء خانواده ام رو از دست دادم، بسیار شکست خورده و رنجور به انگلستان باز گشتم زمانی به اجبار مجبور به سکونت در یکی از روستاهای کوچک انگلیس بودم. تنها سرگرمی من در آنجا رفتن به کافه بود مردم دور هم جمع میشدند از محصول و گاو گوسفند و زمین با هم صحبت میکردند و گاهی داستان های جالبی نقل میشد. یک شب که از راه جنگل به خانه بر می گشتم یادمه ماه کامل بود نا خداگاه یاد ادم گرگی  افتادم انسانهایی که در شبی که ماه کامله تبدیل به یک گرگ میشن


ادامه مطلب...
۱۱ مهر ۹۴ ، ۲۳:۰۷ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پ پ پونه
شنبه, ۱۱ مهر ۱۳۹۴، ۱۱:۰۳ ب.ظ پ پ پونه
داستان کوتاه اثر فرانتس کافکا

داستان کوتاه اثر فرانتس کافکا

یکی از داستانهای کوتاه بسیار زیبا ، داستان " شمشیر" اثر فرانتس کافکا می باشد این داستان زیبا را تقدیم شما عزیزان می کنیم.

امیدواریم که از خواندن ان لذت ببرید.

اثری از فرانتس کافکا

هفته پیش با یکی از دوستان خوبم برای بیرون رفتن در یکشنبه آینده قرار گذاشته بود.ولی من از خواب بر نخاستم و بر خلاف عادت ساعت ملاقات گذشت.دوستان که از خوش قولی من آگاه بودند از تأخیر من در شگفت شده به خانه ای زندگی می کردم، آمدند. لحظه ای منتظر ماندند؛ سپس از پله ها بالا آمده

ادامه مطلب...
۱۱ مهر ۹۴ ، ۲۳:۰۳ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پ پ پونه
شنبه, ۱۱ مهر ۱۳۹۴، ۱۰:۱۳ ب.ظ پ پ پونه
چند داستان کوتاه زیبا

چند داستان کوتاه زیبا

داستان کوتاه آقا خره

سالها پیش یک خر خوشگل و زیبا در کنار یک زنبور به خوبی و خوشی روز خود رو شب می کردن و از کنار هم بودن لذت می بردن

در چمنزاری خرها و زنبورها در کنار هم زندگی می کردند.

روزی از روزهاخری برای خوردن علف به چمنزار می آید و مشغول خوردن می شود.

از قضا گل کوچکی را که زنبوری در بین گلهای کوچکش مشغول مکیدن شیره بود، می کند و زنبور بیچاره که خود را بین دندانهای خر اسیر و مردنی می بیند، زبان خر را نیش می زند و تا خر دهان باز می کند او نیز از لای دندانهایش بیرون می پرد.

خر که زبانش باد کرده و سرخ شده و درد می کند، عر عر کنان و عربده کشان زنبور را دنبال می کند.

زنبور به کندویشان پناه می برد.

به صدای عربده خر، ملکه زنبورها از کندو بیرون می آید و حال و قضیه را می پرسد.

ادامه مطلب...
۱۱ مهر ۹۴ ، ۲۲:۱۳ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پ پ پونه
شنبه, ۱۱ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۳۱ ب.ظ پ پ پونه
زیباترین داشتان عاشقانه کوتاه

زیباترین داشتان عاشقانه کوتاه

داستان بسیار زیبا و عاشقانه " چشم عسلی " جزو پربازدیدترین داستانهای فضای مجازی بوده و هست این داستان عاشقانه بسیار زیبا رو حتما مطالعه بفرمایید و لذت ببرید.

دخترک شانزده ای ساله بود که برای اولین بار عاشق یک پسر شد.

پسر قدبلند بود، صدای بمی داشت و همیشه شاگرد اول کلاس بود.

دختر خجالتی نبود اما نمی خواست احساسات خود را به پسر ابراز کند، از اینکه راز این عشق را در قلبش نگه می داشت و دورادور او را می دید احساس خوشبختی می کرد.

در آن روزها، حتی یک سلام به یکدیگر، دل دختر را گرم می کرد.

او که ساختن ستاره های کاغذی را یاد گرفته بود هر روز روی کاغذ کوچکی یک جمله برای پسر می نوشت و کاغذ رابه شکل ستاره ای زیبا تا می کرد و داخل یک بطری بزرگ می انداخت.

دختر با دیدن پیکر برازنده پسر با خود می گفت پسری مثل او دختری با موهای بلند و چشمان درشت را دوست خواهد داشت.

ادامه مطلب...
۱۱ مهر ۹۴ ، ۲۱:۳۱ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پ پ پونه
شنبه, ۱۱ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۲۰ ب.ظ پ پ پونه
چند داستان کوتاه پندآموز و زیبا

چند داستان کوتاه پندآموز و زیبا


داستانهای کوتاه، علاوه بر اینکه زمان زیادی را برای خواندن مطالبه نمی کنند، بسیار شیرین و پندآموز نیز هستند در ادبیات پارسی داستانهای کوتاه فراوانی وجود دارد که هر کدام دارای پندهایی ارزشمند و تجربه ای گرانبها می باشند.

در ادامه، چند داستان کوتاه زیبا برای شما آورده ایم.

روزی دو مرد جوان نزد استادی آمدند و از او پرسیدند: "فاصله بین دچار یک مشکل شدن تا راه حل یافتن برای حل مشکل چقدر است؟"


استاد اندکی تامل کرد و گفت:

"فاصله مشکل یک فرد و راه نجات او از آن مشکل برای هر شخصی به اندازه فاصله زانوی او تا زمین است!"


آن دو مرد جوان گیج و آشفته از نزد او بیرون آمدند و در بیرون مدرسه با هم به بحث و جدل پرداختند. اولی گفت:
"من مطمئنم منظور استاد معرفت این بوده است که باید به جای روی زمین نشستن از جا برخاست و شخصا برای مشکل راه حلی پیدا کرد. با یک جا نشینی و زانوی غم در آغوش گرفتن هیچ مشکلی حل نمی شود."

ادامه مطلب...
۱۱ مهر ۹۴ ، ۲۱:۲۰ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پ پ پونه
شنبه, ۱۱ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۱۳ ب.ظ پ پ پونه
داستان کوتاه واقعی

داستان کوتاه واقعی

این داستان سالها پیش و در کشور آلمان اتفاق افتاده است و سعی دارم ماجرای این داستان رو با جزئیات براتون بنویسم

امیدوارم که از خواندن این داستان کوتاه بسیار زیبا لذت ببرید


سالها پیش ' در کشور آلمان ' زن و شوهری زندگی می کردند. آنها هیچ گاه صاحب فرزندی نمی شدند.

یک روز که برای تفریح به اتفاق هم از شهر خارج شده و به جنگل رفته بودند ' ببر کوچکی در جنگل ' نظر آنها را به خود جلب کرد

مرد معتقد بود: نباید به آن بچه ببر نزدیک شد.

ادامه مطلب...
۱۱ مهر ۹۴ ، ۲۱:۱۳ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پ پ پونه
شنبه, ۱۱ مهر ۱۳۹۴، ۰۶:۱۶ ب.ظ پ پ پونه
داستان جنایی

داستان جنایی

 سالها پس از آنکه برادرش را در یک صانحه تصادف اتومبیل از دست داده بود،هنوز نمی توانست اتفاقات ان روز دردناک را فراموش کند دخترک تنها شده بود . هوای سرد زمستان، بارش آرام برف، رفت وآمد مردم در پیاده رو ها و آمد شد ماشین ها در خیابان، چراغ خانه ها، مغازه ها، صدای دخترک گل فروش و خواننده ویولون زن زیر طاقی مغازه فروش آلات موسیقی هیچ چیز نظر او را جلب نمی کرد. در خیابان بالا و پایین می رفت. کلاه لبه دار بارانی بلند با یقه بالازده شال گردن ؛ با سیگار گوشه لب طول پیاده رو را طی می کرد. منتظر بود منتظر زمانی برای انجام یک کار.

ادامه مطلب...
۱۱ مهر ۹۴ ، ۱۸:۱۶ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پ پ پونه
شنبه, ۱۱ مهر ۱۳۹۴، ۰۶:۰۱ ب.ظ پ پ پونه
رمان بسیار زیبا

رمان بسیار زیبا

این داستان زیبا از داستان گجسته صادق هدایت الهام گرفته و در زیبایی چیزی از اون کم نداره

لطفا نظراتتون رو درج کنید

تقدیم به شما


گجسته

در فراز تپه ای بلند در قلعه دور دست قصر بلند و باشکوه کنت الاف قرار داشت . با دیوار های بلند از جنس سنگ و آهک با ۶ برجک و ا برج سر به فلک کشیده در میانه قصر از پائین تپه رودی ساکت روان بر پیکره خاک آرام میخزید. چزی که زیبایی رود را دو چندان میکرد ضور دخترکی زیبا بود.

قدی بلند چشم و ابروی مشکی .مئهای او تا نزدیکی زانوهایش در باد میرقصید. پیشانی کوتاه چشمان کشیده و نافذ. زیبارویی از او زیباتر در پهنه گیتی چشم به جهان نگوشه بود.

کنت الاف از بالای یک از برجکهای مشرف به رود همیشه ذدخترک را میدید که و با اسبش به گردش می اید و در رود شنا میکند . چیزی که باعث مرگ او شد همین دخترک بود از عشق او شبی که ماه کامل بود در بسترش در گذش و قصر کم کم رو به ویرانی نهاد.

ادامه مطلب...
۱۱ مهر ۹۴ ، ۱۸:۰۱ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پ پ پونه
شنبه, ۱۱ مهر ۱۳۹۴، ۰۵:۲۸ ب.ظ پ پ پونه
رمان بسیار زیبای نقاشی پیکاسو

رمان بسیار زیبای نقاشی پیکاسو

رمان بسیار زیبای نقاشی پیکاسو ، اثر دانلد رادوور

تقدیم به همه خوانندگان خوب این مجله

پذیرای داستانهای خوب ارسالی شما هستیم


روی صندلی ننوایش بر روی ایوان مشرف به زمین زراعی نشسته بود و به صدای دریا که از دور می آمد گوش می داد. طنین صدای ضبط که اهنگ های محلی دم میداد. بر روی صندلی تاب میخورد در افکارش غوطه ور بود و سیگار میکشید.

 

***

ادامه مطلب...
۱۱ مهر ۹۴ ، ۱۷:۲۸ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پ پ پونه
جمعه, ۱۰ مهر ۱۳۹۴، ۰۷:۴۳ ب.ظ پ پ پونه
خوش اقبالی و ربط آن باماه تولد

خوش اقبالی و ربط آن باماه تولد

خیلی از افراد از بد اقبالی خودشون می نالن و این بدبختی رو به پای ماهی که درآن متولد شده اند میزارن . مثلا ماه فروردین خوش یومنه و خوش شانسی میاره و فلان ماه ، بدشانسی

مسئله ای که مطرح میشود این است که چه فرقی بین متولدین دی با متولدین بهمن است ؟! مثلا من هیچوقت قبول نکردم که متولدین این ماه خصوصیات گاو را دارند و متولدین آن ماه خصوصیات گربه ! حالا شاید صراحتا نیایند بگویند این خصوصیات برای گربه نره و روباه مکار است اما ما نیز آیا نباید بدانیم و آگاه باشیم ؟! اگر اصل این حرف را قبول کنیم که متولدین ماه های شمسی خصوصیاتی متفاوت از یکدیگر دارند و یکی گربه ای وحشی است و آن یکی گربه ی داستان شرک و همانقدر زیبا و مظلوم ، این خصوصیات را از کجا برای آن ماه ها ذکر میکنند ؟ توجه دارید که من قبول اصل را پیش فرض گرفتم و گفتم فرضا درست اما حرف اینجاست که از کجا میگویند متولدین فلان ماه فلان

ادامه مطلب...
۱۰ مهر ۹۴ ، ۱۹:۴۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
پ پ پونه