مدت زیادی که فشار زیادی رو دارم تحمل می کنم ایکاش جرئت اینو داشتم بامشکلاتم روبرو بشم

بعضی وقتها عاشق شدن برای آدم ، تنها زحمت و ناراحتی میاره و من اینبار از عشق فقط ناراحتی هاشو کام گرفتم و کامم تلخ شد از این عشق بی حاصل.

وقتی مشکلات و انبوه کارهایت ترا احاطه می کنند دلت می خواهد بروی پیش کسانی که دوستشان داری ولی اگر جایی باشی که در آنجا کسی را دوست نداشته باشی یا هیچکس حوصله دل ترا نداشته باشد دلت می خواهد بروی جایی دور ....دور...دور
تا خودت باشی و خودت.......وقتی خدا آدم را تنها بگذارد هیچ دستی یاری گر نیست......
ترسی توی دلم است که نمی توانم بنویسمش حتی نمی توانم با صدای بلند برای خودم بگویمش.........می دانی وقتی به این چیز یقین قلبی پیدا کنی که در دنیای امروز باید جور دیگری غیر از خودت باشی تا پیشرفت کنی حالت بهم می خورد از همه چیز هایی که دور و برت را گرفته است.........

عشق همیشه هم زیبا نیست


استاد ی به دانشجویش در اینجا گفته است که برای موفق بودن نباید راستگو باشی...........
این خوب است نه؟ عالی است........عالی
وقتی قلبها را دروغ تسخیر می کند وقتی متظاهران برنده اند و عاشقان بازنده. وقتی بافنده های طناب دار برای گلوی مردم. لبخند بر لب دارند و قدیس می نمایند جای تو در این عالم کجاست ای بشر مفلوک؟.........کاش دنیایی نبود و من نبودم....
در این جاکه: باید از زر باشی تا بپرستندت حتی اگر گوساله ای بیش نتوان بود
می ترسم........من همیشه مثل یک آدم معمولی ترسهایی دارم: ترس بدست نیاوردن. ترس از دست دادن..ترس مردن .ترس .........چه می دانم ترس اینکه کسی آنچنانکه هستی نشناسدت....این ترس خداهم بود که ما را خلق کرد تا زیباییها و وجودش را بشناسیم
خسته شدم بس که دلم دنبال یک بهونه گشت
بس که ترانه خوندم و رسم زمونه بر نگشت
کاش جرات داشتم و برای یکبار هم که شده به اویی که به من دروغ می گوید به اویی که مرا ابله می پندارد به او که از من بار می کشد به گمان اینکه من نمی فهمم بگویم: هی من برای همیشه تحمل ترا ندارم.........
بگویم که ترحم من بر تو هم روزی تمام می شود.....
کاش دنیا جور دیگری بود کاش در این دنیا جایی داشتم
کاش شهامت این را داشتم که جور دیگری باشم..........دارم......دارم......
دلم گرفته است
دلم گرفته است
.........
هیچکس مرا به آفتاب معرفی نخواهد کرد
هیچکس مرا به مهمانی گنجشکها نخواهد برد
هیچکس ........هیچکس