بعد از مدتی «دوستت دارم» و «دلم برات تنگ شده» کهنه و قدیمی میشود و دیگر مفهوم خود را برای همسرمان از دست میدهد.
دخترهای شیطون آتیش پاره
امروز نوبت شماست می خوام بهتون گیر کق بدم
توی
چند پست قبلی در مورد اینکه یه دختر چطوری یه پسر برای دوستی بندازه توی
تور ماهیگیریش و اگه تور سوراخ نداشت پسر گیر افتاد باهاش دوست شد نوشته
بود. الان با یه پله صعود این پستم در مورد روش شکار شوهر است!! اونایی که
نمیخوان در این اوضاع بریخت ترشیده نشن حتما این پست رو بخونن...
سال 1332
دختر خانواده همراه با مادرش کنار حوض روی تخت چوبی نشسته اند و یک ظرف
هندوانه قرمز جلوی شان است. دختر خانواده برای دختر همسایه تعریف می کند: آره
زری جون، داداش فرمونم وقتی شنید این پسر لاغرمردنی به من متلک گفته همچین
زدش که به سوسک می گفت خرس قطبی. تازه خود داداشم هم گفته می خواد برام یه شوهر خوب پیدا کنه.مادر دختر می گوید: خدا سایهء مرد را از سر هیچ خونه ای ورنداره
سلام خوبین؟
خوش میگذره؟
اول به کدوم گروه گیر بدیم دختر یا پسر؟ دختر؟ نوچ… اول پسر ………. این آیدا هم گیر داده ها…………
گرچه این روزا فرق زیادی نمیشه بین پسر و دختر قائل شد دیگه گذشت اون دوره ای که سبیل چخماخی می زاشتنو کفش هشت ترک می پوشیدن
امروز پسرا یا بدنسازی کار می کننو با هزار جور هرمن زنانه و مردانه ، دو مثقال بازو بالا آوردن و با تیشرت داش کوچیکشون که از شدت کوچیک بودن داره رو بدنشون پاره میشه تو خیابونا می چرخن و یا اینکه زیر ابرو برداشتنو دنبال یه دوست پسر خوب می گردن که همدم تنهاییاشون باشه.
این پست مخصوص دخترهای مثبته و دخترخانومای جسورو آتیش پاره می تونن این پست رو نخونن
این مطالب و آموزش ها رو تو هیچ کتابخونه و یا دانشگاهی نمی تونید پیدا کنید این مطالب کاملا اختصاصی و مختص پسر بازی هستن پس خوب آویزه گوشتون کنید.
آموزش پسربازی
خوب حالا خیلی هول نشید. عنوان اصلی این مطلب پاسخ به سوال ها و ای میل های شماست.
قبل از این که شروع کنم بگم که واقعا از لطفه همتون ممنونم. امیدوارم بتونم براتون مطالبی بنویسم که به دردتون بخوره.
خواننده های نازنازیه این سایت پرانتز باز دخترها پرانتز بسته خیلی ابراز تمایل کردن که مطالبی هم راجع
به آموزش پسربازی در این سایت نوشته شه. استغفرا... مگه ننه آخر زمون
شده که دخترها برن پسربازی. از من به دخترها نصیحت شما پسرها که اومدن
سراغتون دختربازی کنن خودتونو براشون لوس نکنید و شما هم بازی کنید. این
میشه پسربازی. ولی از این که بگذریم واقعا به نظر
من دخترها خیلی به آموزش در این زمینه نیاز ندارن. شاید بیشتر از نود درصد
دختر ها به طور غریزی می دونن چطور با پسرها رفتار کنن که اونا رو شیفته ی
خودشون بکنن. درحالی شاید فقط ده در صد پسرها به طور غریزی دختربازهای
خوبی باشن.
بسیاری از دختران و پسران با رسیدن به سن بلوغ و با درک اندکی از مسائل جنسی و روابط دختر و پسر، علاقه مند به برقراری رابطه با جنس مخالف شده و تخیلات خود را در مورد ازدواج و آینده زندگی خود با پسر ویا دختری دیگر را بسط و گسترش می دهند.، تا یار و مونس و محرم راز پیدا کند و از نعمت زندگی مشترک زناشویی، استقلال و آزادی بیشتری بهرهمند گردد. پسران و دختران جوان سعادت خود را در سایه زندگی مشترک جستجو میکنند. چنین میلی بطور طبیعی و فطری در انسانها وجود دارد و نمیتوان از آن صرف نظر کرد.
متاسفانه بسیاری از دختران و پسران با برگزیدن رابطه پنهانی برای برقراری ارتباط با جنس مخالف، وارد راه پرمخاطره ای می شوند که بازگشت از آن کار بسیار مشکلی بوده و این برقراری ارتباط دوستانه که با گذشت زمان ، تبدیل به رابطه جنسی نیز می شود، صدمات بسیار زیاد روحی و روانی را برای هر دو طرف و بخصوص دختران در پی خواهد داشت.
تو این شهرو کشور غریب خیلی وقتها دلم می گیره . اینجا روابط مث ایران نیست و هرکسی سرش تو کار خودشه
نمیشه تو کار دیگران فضولی کرد.مردم در مورد افراد قضاوت نمی کنن و در مورد زندگی افراد پرسوجو نمی کنن . حتی اگر خیلی خودومونی هم که باشن به خودشون اجازه نمی دن که در مورد مسائل خصوصی آدم ازش سوال کنن اینکه مجردی و یا متاهل و یا سنت چقدره.
درمیون این افراد خیلی احساس امنیت می کنی و میدونی که دوستی شون واقعیه او محبت هاشون ریا نیست.
خب خدا رو شکر الان فردا شده و من دیگه نوشتنم میاد:) اصلا من نفس کشیدنم نیاد نوشتم حتما میاد!
دیروز
خونه ی یکی از دوستان کانادییمون بودیم. یه دخترک ۳ ساله دارن .کلی با هم
بازی کردیم و کتاب و شعر خوندیم .از یک سال و نیم گذشته که با اینا آشنا
بوده م هنوز ندیده م که یه بار به این بچه اخم کنن. یا دعواش کنن. یا از
دستش عصبانی بشن. (البته بیشتر در مورد پدرک صحبت می کنم) در تمام مدتی که
اون جا هستید هر چی صفت قشنگ و خوب توی دیکشنریه از دهن این بابای کانادایی
خطاب به دخترک میشنوین .
دیروز با مجتبی خیلی حرف زدیم در مورد همه چی . درمورد الان و آینده در مورد شروع زندگی مشترک
چقدر سخته تصمیم گرفتن
وقتی نسبت به کسی دودل باشی، نمی دونی که باید چیکار کنی. اینکه تصور کنی ممکنه کارت اشتباه باشه و این اون کسی نیست که دنبالش بودی و ممکنه بعد ازش خسته بشی
چقدر حرف زدم!نمی دونم این حرفها برای مجتبی موثر بود یا هنوز هم دلهره داره؟!رفتن ما به بیرجند کم کم داره به قطعی شدن نزدیک می شه.امشب اون حرفها و اشکهایی که ازشون واهمه داشتم نمودار شدن...مجتبی سخت آشفته شده دلش نمی خواد از شهرش،مدرسه اش،دوستاش و پسرخاله هاش جدا بشه.
امشب این دلهره و اضطراب رو با کلی حرف و خاطره تموم کردم.کنار تختش نشستم و به حرفاش گوش دادم.براش حرف زدم اون هم به عکس همیشه که از توضیح خسته میشه با دقت به حرفام گوش داد.براش گفتم که ما یه خانواده ایم، وقتی برامون شادی پیش میاد همه توش شرکت می کنیم و وقتی هم یه مسئله ای پیش بیاد باید با کمک هم حلش کنیم.
یه استاد داریم که مرد جوونیه اخر جذبس
اگه این اخلاقم نداشت که اون دخترایی که من تو دانشگاه دیدم مثل مور و ملخ ازش بالا میرفتن
وقتی میاد سر کلاس همه ساکت و میخ میشن حالا نمیدونم جذب قیافش میشن یا درسش
دیروز که سر کلاسش نشسته بودیم یه اتفاقی افتاد که واقعا از دانشجو بودنم خجالت کشیدم
این استاد محترم داشتن درس میدادن که بحث به استمناء در دوران کودکی رسید و اینکه درمرحله
سوم فروید یعنی مرحله احلیلی کودک متوجه لذت دستگاه تناسلی اش میشود و ان را دستکاری
میکند در همین موقع یکی از بچه ها زد زیر خنده